همه برابرند اما خوک ها برابرترند
( بخشی از قانون اساسی مزرعه حیوانات نوشته جرج اورول)
پارادوکسی که به فجایع بسیار و قیام ها و سرکوب های متناوب در دوره های ضعف و قدرت حکومت مرکزی منجر شد .
پارادوکس ازاین قرار بود که مفاهیمی چون دموکراسی و جامعه مدنی و حقوق شهروندی و عدالت و برابری که لازمه یک جامعه توسعه یافته مدرن و یک جامعه مدنی باثبات و پایدار بود و هست ، نمی توانست حذف اقوام و مذاهب دیگر را به هر بهانه و علت بپذیرد چراکه با ذات این مفاهیم در تضاد بود و از سوی دیگر توسعه این مفاهیم ( دموکراسی ، جامعه مدنی و مدرنیزاسیون )در بستر حکومت ملی و با بسیج نیروهای ملی ممکن بود و لاغیر .
شما نمی توانید از دموکراسی سخن گویید ولی بگویید این دموکراسی را فقط برای یک گروه قومی می خواهم و دیگر گروه های قومی و زبانی و نژادی محروم از این امتیازها و حقوق باشند.
این طرز تفکر و عمل دقیقا مصداق داستان طنز کتاب "مزرعه حیوانات " جرج اورول است که در قانون اساسی نوشته شده توسط نیروی حاکم ( خوک ها) آمده بود که :
همه برابرند اما خوک ها برابرترند ؟؟!!!!
در جامعه متکثر ایران نیز ما دقیقا با هیمن تراژدی کمیک طرفیم که گروهی از روشنفکران ملی گرای افراطی به ظاهر طرفدار دموکراسی عملا ادعا می کنند که همه برابرند اما یک قوم خاص برابرتر است و از مزایای دموکراسی و حقوق شهروندی بهره مندتر .
ما نمی توانیم هم آپارتیاد و تبعیض قومی و نژادی و دینی داشته باشیم و هم بخواهیم دموکراتیک و توسعه یافته باشیم .
جامعه مدنی در تناقض شدید و مستقیم با برتری قومی و مذهبی و نژادی است .
حال این برتری به هر بهانه و دلیل تراشی که باشد .